شعر از نوشته های خودمه...

ساخت وبلاگ
                                                                   عاشقی...

شب بود و فانوس و ره بیچارگان...

در شفق محو بود آه و ناله ی درماندگان...

لیک ناگه درمانده ای گفت با اه و فغان...

ای خدا کی میکنی چاره درد این آواره را؟...

گفت:کین چیست ای بنده مرا!!...

گفت:عشق است و تیمار و دوا...

گفت:گر عاشق شوی بیماریت دردی بی دواست...

پس از تیمار کردن،چه سود است تورا !؟...

رو ای یچاره آگه نیستی از عشق خدا...

کین ز ره ناید تو را درمان مرا...!

عشق راهی است پر طول و طویل...

و جز عاشقان نیست منزل ان سرا...

عشق را جوی کز تورا بیمار و تیمارت کند...

زین ره آوارگی،آزادگی بخشد تورا...

در ره آزادگی،تنها،تو را بخشد بها...

#تنها

شعر از نوشته های خودمه......
ما را در سایت شعر از نوشته های خودمه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : talaretanhaye بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 19:31