روزگار غریب...

ساخت وبلاگ
وقتی از تموم روزها دیگه خستم...میرم یه جای شلوغ...تو مترو و اتوبوس...

اونجا خودت حرکت نمیکنی...

انگار اختیارت دست خودت نیست.این ادمان که تورو میبرن و مسیرتو نشونت میدن...

وقتی گم میشی بین یه عالم ادم و یک عالمه سرنوشت جورواجور دیگه تنهایی خودتم گم میکنی..

دیگه یادت میره تا چند لحظه پیش چه احساسی داشتی...

دیگه تو هم مثل اونا دنبال زندگی میدوی..

#دخترک تنها

شعر از نوشته های خودمه......
ما را در سایت شعر از نوشته های خودمه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : talaretanhaye بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 19:31